«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

لیورپول را  پیوست موهات کرده‌ای ...

به خواهرم زهرا

باور نمی‌کنی زهرا
مثل فیلم‌ها بود
دختر همسايه
دست انداخت گردن پسرک
در کادر...

دست نگه دارید‌!
به اداره‌ی احوالات منطقه‌ای دور
درخواست فرستاده‌ام
آن نام که به فرخندگی‌اش...

این‌جا من
چه می‌کنم؟
مرده‌کِشی را
شکسته‌نردبانی هم کافی‌ست.
من گهواره‌سازم
من...

ترس از تراس پایین
پایان مقاومت در جریان مقاوم باد
مقاومت در خطوط بی سبب جان
جان کندن از ساقه 
ساقه به...

زیرپوست شهر، زخم کهنه‌ای
نفس می کشد و، دستی ازهزاره‌ی روان پریشانت، سطرساکت خاموشی  را  برمی‌چیند...

آیینه می پرسد: چطوری؟!
ذهنِ مرا نسیان گرفته
این چشم‌های دربه‌در را
گویی کسی سیمان گرفته

بیهوده در این...

 من چندمین قربانیِ این نسل غمگینم؟
دل‌خوش به عکس پاره‌ی زن‌های اینکاره
راضی به گرم و نرمی آغوش بالش‌ها
ادامه شعر

فروبارِ عیشِ وِلَرم
تَنانه‌ی سُریدن به نور.
لمسِ لغزانه‌های گرم
هَمْ‌نافِ حلقه‌ی بلور.

دفترچه‌ی خاطراتی کوچک
نام او زندگی‌ست
و شناسنامه‌ای بی‌اعتبار با مهر باطل
نام او مرگ است
انسان...

در من
زن‌های زیادی زندگی می‌کنند
که یک زن است
بلوطی بالابلند
که شیهه می‌کشد
در جاده‌ی...

دست‌هایش را بسته بودند
که شعر ننویسد
و سایه‌اش بر دیوار
شعر بود

گفت: 
سایه‌ها...

گم کرده بودم
نه در کیف
کمد
روی میز
از آن سوی دیوار
به من خیره بود
روی شقیقه‌ام
راه...

پرهیز‌کردن از‌منِ خود- درسِ‌ زندگیست  
این ‌گفته، گفته‌ای‌ست‌ که‌: یاد‌‌ِ زمانه...

با چند خواب نصفه‌نیمه
که نمی‌توان هیولای بیسکویتی را ترساند
در اتاق خواب این کودک سرطانی.
در مرگ هیچ رازی نیست
ادامه شعر