ششمین سال انتشار وزن دنیا از راه رسید
انگار کن که خورشید
پوریا سوری
ماییم و پرندگانی شهید، پرندگانی مُرده، پرندگانی محصور، پرندگانی تبیعدی، پرندگانی ازیادرفته، با اینهمه پروازِ نیمهکاره چه کنیم؟ کرکرهی نیمهبازمان را بدهیم پایین و خلاص! یا بمانیم و بسراییم و خاری باشیم «به تنگچشميِ نامردم زوال پرست». من که به شعر فکر میکنم و زمزمه میکنم: «شاعران ایران متحد شوید!» هر چهارگوشهی ایران را وجب میکنم و میبینم، هر هفتروزِ هفته، جماعتی گرد هم میآیند و با شعر رطلِگران میزنند و وفا میکنند و ملامت میکشند و دلخوشاند به شعر، و مگر «امید» جز این است؟ میاندیشم همین من و شما و شمایانی که شعر میخوانید کافیست مثل سرخپوستها نمدی بر هیمهی شعرمان بیندازیم و با دود علامت بدهیم که اینجا هم چراغی روشن است! آبادی به آبادی، شهر به شهر، چراغ به چراغ روشن میشود و شبِ شعر ایرانمان چراغانیِ چراغانی! انگار کن که خورشید...
از نوشتن جملههایی که خواندید، در سرمقالهی نخستین شمارهی وزن دنیا، شش بهار میگذرد و حالا وزن دنیا وارد ششمین سال انتشار خود شده است. از خرداد 1398، که شمارهی نخست وزن دنیا را منتشر کردیم، تا امروز راه درازی را آمدهایم؛ راهی سرشار از شور و شاعرانگی. همزیستی با شعر و شاعران و راهبری مجلهای تخصصی و بهثمرنشاندن آن مسیری دشوار اما به غایت شیرین بود. ایدهی اصلی ما «رسانهی شعر فارسی بودن» نام گرفت و در پنج سال گذشته، همهی تلاشمان این بود که به هر گوشهوکنار این کرهی خاکی که شعر فارسی و شاعر فارسیزبانی حضور دارد سرک بکشیم و دستمان را سویش دراز کنیم که «همراه شو».
بدون خودفروتنانگاری هم معتقدیم در این راه، که پای فشردیم، کامروا بودهایم. در این مدت، آثار اکثر چهرههای موفق، چهرههای مهجور و استعدادهای شعر ایران در وزن دنیا
منتشر شد و بارها به استانها و شهرهای شاعران ایران سفر کردیم و بدون باندبازی و رفیقمداری زمینهای فراهم کردیم تا اکثر اهالی شعر بتوانند از زمینهای به عنوان وزن دنیا برای انتشار اثرشان بهره ببرند و با آن به پیشخان کتابفروشیها، دکههای مطبوعاتی و سرانجام دستان مخاطبان و کتابخانههایشان سفر کنند و چراغی از شعر را، در دلوجان علاقهمندان به ادبیات و زبان فارسی، روشن دارد؛ انگار کن که خورشید...
پروندههایی که در خصوص ادبیات معاصر ایران فراهم کردیم نیز با نگاه و قلم مهمترین چهرههای ادبیات ایران اعم از شاعران، روزنامهنگاران، مترجمان، منتقدان و استادان دانشگاه توانست به امر شعر در وانفسای محاق فراموشی، نوری تابانده و اهمیتش را یادآور شود و اینهمه در سایهی تلاش شورای سردبیری، مشاوران، هیئت اجرایی و تحریریه و مدیریت هنری مجله و همدلی اهالی شعر با وزن دنیا رقم خورد.
در آستانهی ششمین سال اما وزن دنیا تغییراتی در نحوهی انتشار و تعاملش با اهالی شعر را در پیش گرفته است. چنانکه در سرمقالهی شمارهی پیش نوشتم، مجله از این پس بهصورت فصلنامه منتشر خواهد شد و سیستم دریافت شعر استانی به سیاق قبل نخواهد بود. در واقع اشعار ارسالی از استانها و شاعران سراسر دنیا، پس از بررسی و انتخاب، در سایت وزن دنیا نشر خواهد یافت و در نسخهی چاپی مجله از شاعرانی گزیده به انتخاب هیئت تحریریه و مشاوران مجله دعوت به عمل خواهد آمد. البته این تغییر که با رویهی پنج سال گذشتهی وزن دنیا در تضاد است دلایلی دارد که به اختصار دربارهشان چند کلامی با شما خواهم گفت:
نخستین دلیل کیفیت بخشی به نسخهی کاغذی است. به هر رو، ما شانس این را داشتهایم که در 31 شمارهی قبل اشعار بیش از هشتهزار شاعر ایرانی را بخوانیم و از آن میان اشعار بیش از دوهزار نفر را در مجله منتشر کنیم، طبیعی است که کیفیت آثار این دوهزار نفر، مثل هم نبوده و ما به فراخور استعدادهای هر خطه و محرومیتها و مسائل دیگری که وجود داشت، دست به انتخاب زده و حاصل همنشینی آن کارنامهی پنجسال گذشتهی وزن دنیا را فراهم کرده است. معتقدیم تقریباً بیش از 90 درصد از استعدادهای شعری مستقل ایران یک یا چند بار آثارشان در مجله منتشر شده است و ما با کموکیف فعالیت این شاعران آشنایی کامل داریم و در حال حاضر، هیئت انتخاب مجله با توجه به شناختی که پیدا کردهاند امکان گزینش از میان آن خیل را داراست و تلاش میکند گزیدهی کار شاعران منتخب خود را از این شماره بهبعد در نسخهی کاغذی منتشر کند، این امر هم احترام به نخبههای جامعهی شعری ایران است و همارز آن احترام به مخاطبانی که علاقهمندند گزیدهی آثار شاعران منتخب ایران را در وزن دنیا ببینند و بخوانند.
پرواضح است که وزن دنیا با توجه به درگاه انتشار سایت خود و رصد مداوم شعر اقصانقاط ایران، این امکان را دارد که استعدادهای جدید یا شاعرانی که آثار بهتر و با کیفیتتر از آثار قبلی خود خلق کردهاند را رصد کند و در صورت یافتن نمونهای عالی از ایشان دعوت کند به جمع شاعران نسخهی چاپی بپیوندند و این درگاه همیشه باز و قابل دسترسی برای هر شاعر ایرانی یا فارسیزبان در سراسر دنیاست.
اما نکتهی دیگری که ما را در وزن دنیا مصمم به اعمال این تغییرات در سیستم دریافت و انتشار شعر شاعران کرد به نحوهی برخورد خود شاعران با پدیدهای ـ حالا عادی شده ـ به نام وزن دنیا بود. در سه سال نخست انتشار وزن دنیا، فرد فردِ شاعرانی که به آنها مراجعه میکردیم برای ارسال شعر همدلی وصفناپذیری داشتند با رواداری و حقگذاری با این امکان برخورد میکردند و دنبال خودمحوری و تشکیل باند، گروه و شرط و شروط نبودند، ما نیز خرسند از این تعامل با آغوش باز همهی ناملایمات برخوردی قلیلی از افراد وگروهها را تاب میآوردیم و به شعر و فقط شعر میاندیشیدیم. اما این روحیهی تعامل و چشمپوشی کارساز نبود و ضمن احترام به اکثریت اهالی شعر فارسی که یکایکشان از مشی روادار وزن دنیا آگاه هستند و با آن زندگی کردهاند، در مواردی شاهد بودهایم شاعرانی که آثار خود یا نزدیکانشان از سوی هیئت انتخاب مجله رد شده، در نوبتهای بعدی با شرط و شروط و قهر و ناز در مسیر همکاری قدم میگذاشتند. تعدادی دیگر خواهان حذف و قلمگرفتنِ نام شاعران دیگری بودند که با ایشان اختلاف نظر داشتند. دیگرانی شرط میگذاشتند که همراه من باید شعر فلان افراد هم، که معرفی کردهام، منتشر شود. برخی پا را فراتر میگذاشتند و جای نامشان را در فهرست انتشار بهمنزلهی شرط بلافصل مشخص میکردند که اگر اسم من از فلان ردیف پایینتر بیاید یا بعد از اسامی فلانیها قرار گیرد یا عکسم فلان سایز چاپ نشود، چه و چه... می دانم این موارد از حوصلهتان خارج است، اما باید یک بار برای همیشه دربارهی کیش شخصیت و خودپیامبرپنداری قلیلی از اهل شعر صحبت میکردم. اینکه این افراد در انگیزهی ما برای کار شعر خلل ایجاد میکردند و با توقعات و توهمات بیدلیلشان، کام ما را تلخ و قدمهایمان را شمردهتر کرده و ناخواسته به ما یادآور میشدند که کمی هم حسابگر باشیم و با طمأنینه قدم برداریم و زمینه را برای ادعای ظهور پیامبران دروغین بیکار و متوهم باز نکنیم.
به هر رو، چنانکه در بند پایانی سرمقالهی شمارهی نخست وزن دنیا
نوشتم: «ما راهی جز برافراشتن پرچم شعر در زمینی که بر آن ایستادهایم نداریم. دلگرم حمایت مردمیم. همینکه شعر بهعنوان بزرگترین دستاورد هنر ایرانیان، سربلند باشد برایمان کافیست. ’ما‘ فقط فرصتی هستیم کوتاه در بلندای تاریخِ ادبیاتِ ایران تا هنر دیرین کشورمان را ’صدا‘ باشیم، شما کنار ما باشید این صدا خوشتر. به صدای شما خوش میخوانیم.»