شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

امانگاه روشنایی

از بَسِ سایه خوابیده آفتاب در

خلوت عصر

بر پیشانیت، یا که دریایی شاید

برده تنی از حضورت،

 

به انتهای خیال سایه

جا که منحنی‌ست بر گرد خویش

تاریک.

 

چه سپید تنت

پیداست،

باد که باخته دل و موجی از برف

خالی اقیانوس را پوشانده

-نه که بهمنی آید

گلی روید شاید-

 

حال آفتاب تابیده

و سایه اینبار

 خوابیده

نه گلی

نه آبی

و نه پیشانی‌ای

امانگاه روشنایی.

فرشاد ارشادی

تک نگاری

شعرها

گرهی در صورت

گرهی در صورت

مریم فرجی

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

هادی خور شاهیان

خوشه‌چین

خوشه‌چین

م. مؤید