شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

نامت آفتاب صبح است

...

نامت آفتاب صبح است

  نان برشته و شیر داغ!

و دستانت

برنجزاران باران خورده است.

 

زیبایی تو

تلاقی باران و شیروانی است،

دسته ای اردک وحشی

که شبانه به تالاب می نشینند.

 

و بهار از دیوار خانه‌تان سرک می‌کشد

تا شکوفه‌های پیراهنت را ببیند.

 

و ماهیگیران

سوار بر قایقی سفید

آفتاب روز را بدرقه می‌کنند

تا من و تو،

به میعاد رویاهایمان برویم.

علی احسانی زاده

تک نگاری

قربانی نبوغ

قربانی نبوغ

رضا حیرانی

لئونارد کوهن فارسی

لئونارد کوهن فارسی

هادی خوانساری

شعرها

فالگیر

فالگیر

محمدحسین بهرامیان

دو پاره برای درخت و ع. ب

دو پاره برای درخت و ع. ب

سیاوش بانشی

لیوان چای منتظر بودم 

لیوان چای منتظر بودم 

معین صباغ‌مقدم

با جامی برکف 

با جامی برکف 

غلامحسین چهکندی‌نژاد