شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مغزی از آهن

مغزی از آهن
در کاسه‌ای مسی
و نانی که ارزش خوردن ندارد

خونی صریح
در چهار راه
به جوب می‌ریزد
و از میان ظروف کنسرو شده
راهش را پیدا می‌کند
نعش تمایلات خوشبختی بر دستان گندیده‌ی آب تشییع می‌شود
ادامه‌ی نفس در غبغبه‌ی گلو
خشک می‌شود
باد از بریدن کوهستان به خاموش کردن ماه می‌رسد
فردا را به خورشید تبعید کرده‌اند
و امید
بر گدازه‌ی دوار می‌سوزد

سروش جعفرقلی

شعرها

گاهی به این‌جا می‌رسم

گاهی به این‌جا می‌رسم

محمود معتقدی

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سیده تکتم حسینی

پیش از تو نرد عشق باخته بودم

پیش از تو نرد عشق باخته بودم

فرزانه قوامی

آه ای غرور متصل به غم

آه ای غرور متصل به غم

احمد امیرخلیلی