شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خیابان

خیابانی هستم
که دست دارد در دست آدم
مثل آدم می‌رود جنگ
فتح می‌شود (فتوح آدم گسترده است)
از جنگ که برگردد
قسمتی از نوستالژی من 
عکسش را می‌گیرد
می گذارد اینستاگرام
بعضی از اجزایش را بی‌پلاک دفن می‌کند
بسیاری از شب‌ها برایش شمعی روشن  نخواهد کرد
جایی از تنم گورهای دسته‌جمعی 
روزهایی سر در‌می‌آورد
بعد از سالی به سال بعد می‌رویم 
به سال‌های قبل از کودتا 
از شاهنامه رد می‌شویم
از سیاوش رد می‌شویم
از توپخانه
از پلاسکو
از سر رد می‌شویم
شاید از روزگار آدم هم رد شویم
رؤیاهامان را رنگ کنیم  بگذاریم خشک شوند
بعد دوباره کشته‌شویم
برگردیم
 با سربازان ناپلئون دفن شویم زیر برف
توی کوره بسوزیم
یا به بغل‌دستی سرماخورده‌ی توی کلاس
انار بدهیم
با کلمات جدید جمله بسازیم
خیابان بسازیم
بسازیم 
بسازیم
بسازیم
و پا‌به‌پای هم راه برویم

منیره پرورش

تک نگاری

شعرها

بیا

بیا

سیروس رومی

اعتراف می‌کنم 

اعتراف می‌کنم 

مظاهر شهامت

با چشم‌های نصفه‌خمارت 

با چشم‌های نصفه‌خمارت 

شهرام میرزایی

امشب هر چه باران ببارد برای من است

امشب هر چه باران ببارد برای من است

سابیر هاکا