شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

میان ما و آن‌ها

میان ما و آن‌ها
فاصله، نام یک گل محلی‌ست
آن‌ها که بالا می‌رفتند
به سمت ییلاقاتِ بالادست
و بره‌ها را مثل برف، روی شانه می‌بردند
حالا از ابرها بالاترند
از آخرین زنبقِ وحشی که زنگوله‌اش را تکان می‌دهد
از آخرین نام گلی که در حافظه‌ی کندوهاست
حالا رسیده‌اند به چراگاه بزرگ
و بره‌ها را در خواب ِما  رها  می کنند...

عاطفه ترحمی

تک نگاری

شاعر مادرزاد

شاعر مادرزاد

محمد حسین بهرامیان

شعرها

امشب هر چه باران ببارد برای من است

امشب هر چه باران ببارد برای من است

سابیر هاکا

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

تمنا مهرزاد

 جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ باورهایش

جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ باورهایش

بابک دولتی

شب را که ورق بزنی

شب را که ورق بزنی

علیرضا ملک زاده