شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در پرسپکتیو شعری

در پرسپکتیو شعری

ایستاده است

مرگ!

و خنجر چهارگانه‌اش را

در سیاهیِ به جا مانده از ما فرو می‌کند

 

گلوله‌های مست

بی‌وقفه دور سر خودشان می‌چرخند

و مدام روی تن ما به زمین می‌خورند

 

جنگ اما یک نفر است

که دو طرف میز نشسته

و پیک‌هایش را

به سلامتی ما

محکم‌تر به هم می‌زند!

نرجس خالوئی

شعرها

سیب‌ها دیگر حوصله‌ی قرمز شدن ندارند

سیب‌ها دیگر حوصله‌ی قرمز شدن ندارند

جلیل الیاسی

این روزها،

این روزها،

ابراهیم کارگرنژاد

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

جمال‌الدین بزن