شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تکرار


تکرار این‌که من بیایم
به این در
و تکرار این‌که تو بمانی
چقدر این تکرار را دوست دارم

اما تکرار مردن‌ها
مرا پیرانده
همیشه بالای سرمان تفنگی بوده
تکرار زندان و زندانبان
و تکرار دفن‌ها
ژیانا!
اما چقدر تکرار تو را دوست دارم
و این در که همیشه بر پاشنه‌ی تو می‌چرخد

سنگ‌های آسمان
لت‌و‌پارم می‌کنند
همیشه بالای سر منوری پرسه می‌زند
ژیانا!
تو را کشته‌اند
تا با ماشینی تو را
ملافه‌پیچ به گورستان ببرم تنها
تو مرده‌ای
و این برای من تکراری است
بدجوری تکراری است
گلوله‌ها 
حرف‌ها تکراریند
و مردن من هم تکرار می‌شود
ژیانا!
همیشه ما ویران می‌شویم
همیشه ما زخمی می‌شویم
همیشه ما کشته می‌شویم
همیشه ما در بند می‌شویم
همیشه ما عاشق می‌شویم
همیشه ما شاعر می‌شویم
ژیانا!
دم در بیایی
و باز در به روی من باز شود
و تو بمانی
چقدر این تکرار را دوست دارم

بگذارید صدای شمشال بپیچد
نگذارید صدای شلیک بیاید
که می‌دانیم کدام می‌ماند
صدای دهل
صدای رقص
صدای دستمال
و صدای پای ژیانا

محمد زندی

شعرها

سرودِ طُرقه  که کور می‌شود

سرودِ طُرقه که کور می‌شود

میلاد کامیابیان

بریده در هیجان نامحدود پا بریده‌تر موهایی بود

بریده در هیجان نامحدود پا بریده‌تر موهایی بود

جلیل الیاسی

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی