شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

عجیب نیست اگر ایستاده می‌میرد

...

عجیب نیست اگر ایستاده می‌میرد
درختْ عاشق و آرام و ساده می‌میرد
نه زیر صاعقه و برف، با همان شاخه
که بار و حاصل و برگی نداده می‌میرد
یکی‌دو بار نه، صد بار نه، تبر که رسید
درخت با هر برگی که زاده می‌میرد
شبی به‌دستِ همان مرد خسته‌ی کوهی
که زیر سایه به او تکیه داده می‌میرد
زنی که نیمه‌ای افراست، نیمه‌ای شاعر
شبانه سر به بیابان نهاده می‌میرد
به خوابش آمده، در یک طلوع سرخابی
شبیه گنجشکی بین جاده می‌میرد
بهار می‌رود و «کل من علیها فان»
چو تیر سر برسد، بی‌اراده می‌میرد

پونه نیکویی

شعرها

 صبح آن روز ساعت هفت از

صبح آن روز ساعت هفت از

محمد حسین عباسی

رنگی بر دهان مرده ام بزن

رنگی بر دهان مرده ام بزن

فهیمه جهان آبادی

دلت دلفینی ست

دلت دلفینی ست

شاهین غمگسار

کابوس

کابوس

امیربهادر کریمی