شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

راه که بیفتم

راه که بیفتم
مادرم
صندلی‌اش را
ترک می‌کند
بر‌می گردد به اتاق
به دنبال شال سفیدی که
در گوشه‌اش آفتاب را پنهان کرده است!
سروها در حیاط
خودنمایی می کنند
و بوته‌ی گل سرخ
سرپیچی !
در پاییز 
خانه‌ی سالمندان
هوا زودتر تاریک می‌شود
چراغ‌ها زودتر خاموش
مادرم 
با آفتاب گوشه‌ی شالش 
چیزی می‌گوید!

آذر کتابی

شعرها

با اندوهی تلخ‌تر از شراب

با اندوهی تلخ‌تر از شراب

سید حامد معراجی

در سلام راه‌ها

در سلام راه‌ها

ربابه قصابان

برای احمدرضا احمدی

برای احمدرضا احمدی

م. مؤید

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

جعفر درویشان