شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

پس و پیش‌تر از آن‌که ببینمت 

پس و پیش‌تر از آن‌که ببینمت 
و موهایت در قاب 
شمایلی را آفتابی کند 
که در تمام رج این دیوار ریشه پهن کرده باشد 
غریبی دست‌هایی بر زانو 
لبخندی که شاید 
رو به سوی پنجره‌ای بود 
که یکباره باز شده باشد 
و باشد عکاسی که 
در اشاره پرنده‌ی خیالی‌ای که 
از سر انگشتانش پرواز کرده‌اند 
تا لب‌های محو تو را 
در تماشای ما بگذارد 
پای دیواری که خواهیم ایستاد 
و قابی شاید 
موهایت را کمی آشفته‌تر 
کمی منظم‌تر 
در خود آفتابی کرده باشد 

مهدی ریحانی

شعرها

زار

زار

سهند آقایی

زمان بسته‌ست از رو باز هم امروز شمشیری

زمان بسته‌ست از رو باز هم امروز شمشیری

هادی خور شاهیان

تو هم میروی

تو هم میروی

شمس آقاجانی

...  دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

... دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

فرحناز عباسی

ویدئو