شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

پس و پیش‌تر از آن‌که ببینمت 

پس و پیش‌تر از آن‌که ببینمت 
و موهایت در قاب 
شمایلی را آفتابی کند 
که در تمام رج این دیوار ریشه پهن کرده باشد 
غریبی دست‌هایی بر زانو 
لبخندی که شاید 
رو به سوی پنجره‌ای بود 
که یکباره باز شده باشد 
و باشد عکاسی که 
در اشاره پرنده‌ی خیالی‌ای که 
از سر انگشتانش پرواز کرده‌اند 
تا لب‌های محو تو را 
در تماشای ما بگذارد 
پای دیواری که خواهیم ایستاد 
و قابی شاید 
موهایت را کمی آشفته‌تر 
کمی منظم‌تر 
در خود آفتابی کرده باشد 

مهدی ریحانی

شعرها

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

حامد ابراهیم پور

لاکریموسای

لاکریموسای

محمود بهرامی

مزامیر غریزی

مزامیر غریزی

علی الفتی

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی