شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

پس و پیش‌تر از آن‌که ببینمت 

پس و پیش‌تر از آن‌که ببینمت 
و موهایت در قاب 
شمایلی را آفتابی کند 
که در تمام رج این دیوار ریشه پهن کرده باشد 
غریبی دست‌هایی بر زانو 
لبخندی که شاید 
رو به سوی پنجره‌ای بود 
که یکباره باز شده باشد 
و باشد عکاسی که 
در اشاره پرنده‌ی خیالی‌ای که 
از سر انگشتانش پرواز کرده‌اند 
تا لب‌های محو تو را 
در تماشای ما بگذارد 
پای دیواری که خواهیم ایستاد 
و قابی شاید 
موهایت را کمی آشفته‌تر 
کمی منظم‌تر 
در خود آفتابی کرده باشد 

مهدی ریحانی

شعرها

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

کوروش رنجبر

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

فهیمه جهان آبادی

برمانم ازین چریدنِ امن

برمانم ازین چریدنِ امن

راضیه بهرامی‌خشنود

 فاصله‌ام با بشقاب سفیدى كه شكست،

فاصله‌ام با بشقاب سفیدى كه شكست،

سوری احمدلو