از وقتی رفتی بیتو هم سنگر
من با خودم هر لحظه تو جنگم
دلتنگی یعنی بیتو تنهایی
تنهایی یعنی بیتو دلتنگم
از بس پر از غم بود رؤیاهام
یه کوچهی غمگین به نامم خورد
آغوش من مثل یه بنبسته
هر کی که اومد آخرش پژمرد
اسلحهی چشماتو دوس دارم
وقتی منم اونی که میمیره
شلیک کن با یه نگاه ِ سرد
تو جنگ پای هردومون گیره
واسه منی که بیوطن بودم
آغوش تو مثل وطن بوده
لیلای زیباروی ِآدمکش
چشمای تو دنیای من بوده
سهم من از تو قاب عکساته
سهم تو از من استخونامه
لالایی شبهای بیداری
خوابت هنوزم توی چشمامه
با رفتنت، هم سنگر ِ تنها!
این قصه رو پیچیدهتر کردی
من بعد تو گمنام میمونم
گمنام؛ یعنی برنمیگردی