شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بر شانه‌ى تو صبح سحر برنخاستن

بر شانه‌ى تو صبح سحر برنخاستن
چیزی‌ست چون پرندگى و پر نخواستن
تا شانه‌هاى چون تو زنى هست نیستم
حلاجِ بد سلیقگىِ سر نخواستن
در خصلت كدام درخت است، بى‌خزان
پیراهنى ز برگ سبك‌تر نخواستن
اى شبروِ كویر به سوى سراب صبح!
نا آشنا به سیرىِ دیگر نخواستن!
می‌خوانمت به خویش بدون گریزگاه
عقل است و خیرخواه تَر از شَر نخواستن
چشمت دروغگوست بیاموز بعد از این
تمرین خواستن نكند در نخواستن
موسایىِ تو عامل فرعونى من است
معجز كن اى تفرعُن «باور نخواستن»
 

مهدی فرجی

شعرها

آه ای غرور متصل به غم

آه ای غرور متصل به غم

احمد امیرخلیلی

محمد انتظاری

سطور بی تعبیر

سطور بی تعبیر

مهشید رستمی

چیزی نمانده از قلبت 

چیزی نمانده از قلبت 

مرتضی بخشایش