همین که از نظرت ساده رد شود کافیست
شبیه خاطرهها مستند شود کافیست
سکوت پنجرهها را ببین اگر سنگی
زبان پنجرهها را بلد شود کافیست
برای جشن وصال جزیره با دریا
شبی فقط دو سه تا جزرومد شود کافیست
من آن هلال نگونبخت ماه شوالم
همان که سال به سالی رصد شود کافیست
به فکر قتل نگاهش نباش وقتی که
درون چشم تو حبس ابد شود کافیست
پدر! قسم به تو راهی بهجز تحمل نیست
ضمیر خلقت ما «فی کبد» شود کافیست