بازخوانی گفته‌های منوچهر آتشی پیرامون شعر ناب؛


شعر مخلوق زبان است


شعر مخلوق زبان است

"منوچهر آتشی" در 2 مهر 1310 در دهرود استان بوشهر به‌دنیا آمد. آتشی در سال 38 با کتاب "آهنگ دیگر" خود را به جامعه شعر معرفی کرد.

"منوچهر آتشی"، به‌گفته "هرمز علیپور" کسی بود که با عنوان "ما پنج‌نفر بودیم"، پنج ضلعی "شعر ناب" را معرفی کرد و اگر این نام‌گذاری نبود، شاید شاعران "موج ناب" مطرح نمی‌شدند.

برشی از گفت‌وگوی منوچهر آتشی را، در خصوص شعر ناب، می‌خوانید که در سال 1380 با "داوود صنایعی" صورت گرفته‌است.

 

منوچهر آتشی در پاسخ به این پرسش که " شما، میدان‌دار شعر (موج) ناب هستید؛ این «موج»، چه ویژگی‌هایی دارد؟ لطفا تبیین فرمایید." پاسخ داده‌است: "من، میدان‌دار "شعر ناب" نبودم. شعر ناب هم خلاف سایر جریان‌‌ها "موج" نبود. هم چنان که "موج"، شامل شعر "احمدرضا احمدی" هم نمی‌شود. این دو را، می‌توان به تعبیری، جریان‌ها یا شاخه‌هایی از "شعر مدرن" ایران نامید؛ که می‌توانند شمولی عام‌تر داشته باشند.

"شعر ناب"، اصطلاحی من‌درآوردی نیست؛ من، این عنوان را، نخستین بار در ایران، پس از دریافت شعرهای درخشان برخی از شاعران جوان، که شعرهای متفاوت از صورت‌های متداول شعری عرضه می‌کردند، باب کردم. "شعر ناب"، از ابتدای پیدایش «مدرنیسم»، دل‌مشغولی‌ شاعران جهان بوده؛ بارها مطرح و فراموش شده؛ باز، از نو، مورد بحث قرار گرفته؛ که به خودی‌ خود، تعریف آن نیز دچار تحول و تطور شده‌است.

در آغاز کار، که من، شعرهای "سیدعلی صالحی"، "آریا آریاپور"، "هرمز علی‌پور" و ... را، در مجله‌ی "تماشا" چاپ می‌کردم، همیشه ضمن ستایش از خلوص شعرها، شرطی را، پیشانی‌نوشت شعرها می‌کردم؛ که غالبا چنین معنایی را، داشت:

"شعر ناب"، به صرف حذف همه‌ی صناعات شعر و استلزام‌های بدیعی نیست که "ناب" خوانده می‌شود.

به تعبیر دیگر، "شعر ناب"، شعری است که:

۱_ صناعات و صورت‌های معمول را، هدف خود قرار نمی‌دهد؛

۲_ "شعر ناب"، در همان حال که مسئله‌ خاص اجتماعی را مطرح می‌کند، مثلا سیاست را هدف قرار نمی‌دهد، معنایش این نیست که از همه‌ی تبعات اجتماعی خالی می‌ماند.

به تعبیر نهایی، می‌توان گفت که در هدف‌یابی شعرناب، می‌توان انسان را، به جای جامعه یا سیاست قرار داد.

"شعر ناب"، یک سره، دغدغه‌ جان انسانی است که به زبانی در خور، سزاوار و شایسته تبدیل می‌شود.

برای نمونه، به این هایکوهای ژاپنی توجه کنید!

یکی از آنها، صرفا ایماژ محض است:

«شکوفه‌ای از شاخه فتاد دوباره برخاست و برشاخه نشست

آه، این یک پروانه بود!»

می‌بینید! این شعر کوتاه (هایکوی) ژاپنی، ظاهرا ناب و بی‌نقص یا حشو و زاید است؛ اما، یک شعر "ناب" نیست؛ چون فقط یک ایماژ محض متکی به طبیعت است.

 

دومین هایکو، یک شعر"ناب" و مرثیه است؛ سوگ‌نامه‌ی شاعر، برای پسرک مرده‌اش:

«آه

تا چه دوری رفته‌است

آن صیاد چاک پروانه؟!» "

 

او در ادامه به تبیین شعر خوب معمولی و "شعر ناب" نیز پرداخته: " "شعر ناب"، شعر مکتوب است؛ شعر واژه است؛ واژه‌ای که جنسش، آلیاژی است از کلمه و خون شاعر.

"شعر گفتاری"، نمی‌تواند "شعر ناب" باشد. چون به زیر و بم صدا و اجرای دکلماسیون نیازمند است و کارکرد واژه در آن بی‌اثر می‌شود.

شعر، خلاف ادعیه و نیایش، اجرای در زبان یا اتفاق در زبان نیست؛ بلکه اتفاقی است که زبان می‌اندازدش!

به زبان دیگر باید بگویم:

شعرهای خوب معمولی، به لهجه شیرین دزفولی و اشباع‌اند؛ یعنی باد کرده (تنگنیده). اما، «اشباع» از چه؟ باد کرده و تنگنیده از چی؟ اشباع از تصاویر اغلب زاید و بسیار متداول و مرسوم و قراردادی، که شعر را کهنه» می‌کند.

"شعر ناب" اما، اشباع از خودش است؛ اشباع از "شعریت" خودش."

 

منوچهر آتشی، در 29 آبان 1384 به علت ایست قلبی درگذشت و در بندر بوشهر به خاک سپرده‌شد.

"ریشه‌های شب" و "غزل‌غزل‌های سورنا" آخرین کتاب‌های منتشرشده "منوچهر آتشی" در آخرین سال زندگی‌اش است.

1400/8/30