کتاب ها

Books

اشعار

poetry

صوت ها

audios

ویدئوها

videos

بیوگرافی

متولد ۱۳۶۱، یزد.

ما یه‌عمره قصه‌ها‌مون

ما یه‌عمره قصه‌ها‌مون
قصه‌ی برگ‌و‌تگرگه
از بد حادثه هر روز،
دهه‌ی شصته و جنگه
هر کسی از راه رسیده
خط‌کشیده روی دیوار
هی هنوزم نفسی هست
بعد از این غوغای آزار
یادمون دادن که باید
یادمون بره همیشه
درد ما درد کمی نیس
تیشه‌خورده بیخِ ریشه
یادمون دادن که دیگه
درد دلتنگی نگیریم
رو سرِ هم وقت بارون
چترای رنگی نگیریم
بس‌که این شهر شلوغو
گشتیم از هم ناامیدیم
کاشکی ما پرنده بودیم
کاش از این‌جا می‌پریدیم
ما همیشه با همین زخم
خواب خوشبختی رو دیدیم
اما افسوس هر‌چی رفتیم ...
هر‌چه رفتیم نرسیدیم
ما شبیه قصه‌های
رنگی مادربزرگیم
عده‌ای همیشه بره
عده‌ای یه عمره گرگیم
ما یه‌عمره زیر پاییم
توی این آشفته بازار
هی رفیق! نفس بریدم
به من آغوشت رو بسپار

علی صالحی