شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تو دل نمی‌شِکنی‌! این خلاف معمول است 

تو دل نمی‌شِکنی‌! این خلاف معمول است 
و بی‌قرار منی، این خلاف معمول است 
همین که عاشقِ من بوده‌ای و من: معشوق 
که من تو و تو منی‌! این خلاف معمول است  
چو مَرد ره به بیابان‌، نهاد‌ه‌ای سرِ عشق 
مگر نه این‌که «زنی»‌!؟  این خلاف معمول است  
مباد‌! این‌که چنین می‌کِشی تو‌، منّت خار 
برای گُل دهنی‌،  این خلاف معمول است
تمام بار غمم‌، یک‌تنه به دوش تو است 
ز نازکانه تنی، این خلاف معمول است
تو سروِ اوج نشینی‌، اگر چنین خود را 
به خاک می‌فِکنی‌، این خلاف معمول است  
در این جهانِ پر از رنگ و نفرت و نیرنگ 
ز عشق دم بزنی‌، این خلاف معمول است 
همین که دیده‌ی کوری شفا نمی‌گیرد 
ز بوی پیرهنی‌، این خلاف معمول است‌! 
من عاشقانه به‌جای تو باز‌خواهم گشت 
اگر تو پس بزنی‌! این خلاف معمول است 
بیا دوباره تو معشوقه باش‌! عاشق من‌! 
مگو چنین سخنی: «‌این خلاف معمول است!‌» 
 

علیمحمد محمدی

شعرها

فالگیر

فالگیر

محمدحسین بهرامیان

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

همین که این در وامانده باز باز شود،

همین که این در وامانده باز باز شود،

محمود صالحی‌فارسانی

سیب‌ها دیگر حوصله‌ی قرمز شدن ندارند

سیب‌ها دیگر حوصله‌ی قرمز شدن ندارند

جلیل الیاسی