شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دو شعر از پوران کاوه

1

این چه بازی تازه‌ای‌ست در رگ‌هایت 
ترکیبی از دو جنس 
رونمایی از دو صدا 
یکی هق‌هق در مِه مانده 
دیگری قهقهه‌ی مِه‌شکن 

یادت هست، گفته بودم 
رودخانه‌ای که به دریا نمی‌رسد 
سرش را بیش‌تر به سنگ می‌کوبد
و تلاطم بی‌حد آغاز ویرانی‌ست 

یادت هست، داستان «کلاغ پر» را 
پا در هوا ماندنِ آرزوها
علاف بودن قافیه در شعرها 
شباهت فریاد با صدای تفنگ را 
و این‌که 
زندگیِ بُز آورده‌ی ما 
بریده‌ای از یک گزاره‌ی شرطی‌ست  و
ما هنوز در حال تمرینِ خوابیدن‌های عمودی
و گیر دادن به عرض خیابان‌های دهن باز کرده‌ایم؟ 

حالا که تخیل ما از خط قرمز گذشته 
حالا که رعدوبرق و تگرگ 
حال هوا را گرفته 
بیا دستی به سر و روی آرزوها بکشیم 
خودمان را تمدید کنیم 
شاید صدایی از مفاصل رویدادی نوپا
زخم‌هایمان را هجی ‌کند


2

عجب سرِ نخی دارد دنیا
لب‌های دوخته‌ی ما 
با هیچ قیچی‌ای باز نمی‌شود 
کلمه‌ی آزادی را زیر زبان می‌گذارم 
بی‌ترس از تاریکی‌های دور و نزدیک 
تا رسیدن به شاخه‌ای نور
دستم را از پنجره‌ی زندگی بیرون می‌آورم 
با زبانی لال 
به تظاهرات خیابانیِ قلم می‌پیوندم 

با لب‌های بسته نیز 
فریاد سکوت شنیدنی است

پوران کاوه

شعرها

درخت زندگی 44

درخت زندگی 44

علی ثباتی

 فاصله‌ام با بشقاب سفیدى كه شكست،

فاصله‌ام با بشقاب سفیدى كه شكست،

سوری احمدلو

سریده از سرا به سرسرا

سریده از سرا به سرسرا

لیلی گله داران

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

فهیمه جهان آبادی