شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

 

شروع روز به پای پنجره می‌رسد
از دهان همین سگی که پارس می‌کند...

 

از هر طرف ماجرا که بازگردم
شبیه پرنده‌ای بریده از جراید...

 

منم 
گلوله‌ای خشمگین در گلوی طپانچه‌ی سردار
...

 

نمی‌دانم در کنار تو با چه چیزی مواجهم
درست وسط اتفاق...

 

شیر بیشه‌ام به شکار غم
خیزران شکسته در گلوی ماه
لشکر پری...

جنازه‌ای که در چشم راستم خوابیده
کهکشان بی‌نام است
جن جادو...

تک نگاری

حصر خانگی

حصر خانگی

علی باباچاهی

شعرها

نقابی از خوشبختی

نقابی از خوشبختی

احمدرضا احمدی

سربازها رفتند

سربازها رفتند

وجیهه نوزادی

آیینه می پرسد: چطوری؟!

آیینه می پرسد: چطوری؟!

بابک دولتی

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

شیوه عبدالهی

ویدئو