شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

 

شروع روز به پای پنجره می‌رسد
از دهان همین سگی که پارس می‌کند...

 

از هر طرف ماجرا که بازگردم
شبیه پرنده‌ای بریده از جراید...

 

منم 
گلوله‌ای خشمگین در گلوی طپانچه‌ی سردار
...

 

نمی‌دانم در کنار تو با چه چیزی مواجهم
درست وسط اتفاق...

 

شیر بیشه‌ام به شکار غم
خیزران شکسته در گلوی ماه
لشکر پری...

جنازه‌ای که در چشم راستم خوابیده
کهکشان بی‌نام است
جن جادو...

تک نگاری

شعرها

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

مجتبی هژبری

کولی

کولی

مهشید رستمی

در خود فرو رفته‌ام

در خود فرو رفته‌ام

ربابه قصابان

با اندوهی تلخ‌تر از شراب

با اندوهی تلخ‌تر از شراب

سید حامد معراجی