شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

آمدی از مه بیرون

1
«آمدی از مه بیرون
نقره‌وار!
تراشیده با کارد و گلاب از پوست مار»         تَر و تازه
ای سردی نفس!
از پس این تلاوت دشوار
بَر اگر بیایی
طوفان نخواهد شد
اما
در گوش کبوترت و زاغ اذان بگو

۲
بر صورتم بدم
این گرد حناست
این عطر غلیظ.
از نزدیک بر گونه‌هام بِدَم
و بعد
گلگونه‌ام را نفس بکش
با سندل و عود
رود
نوارهای باریک دود
همه از یک در و با یک نام 
خشنود
 ۳
شمیم از درخت داری
که سینه تمنای بلوط دارد و عناب
در تلاش
در هفت دایره
با چراغ و بادام و کتاب
چهل روز
«و عنده مفاتیح الغیب»   

عنایت روشن

تک نگاری

چگونه شعر بنویسیم؟

چگونه شعر بنویسیم؟

ترجمه‌ی نازیار عُمرانی