شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

آمدی از مه بیرون

1
«آمدی از مه بیرون
نقره‌وار!
تراشیده با کارد و گلاب از پوست مار»         تَر و تازه
ای سردی نفس!
از پس این تلاوت دشوار
بَر اگر بیایی
طوفان نخواهد شد
اما
در گوش کبوترت و زاغ اذان بگو

۲
بر صورتم بدم
این گرد حناست
این عطر غلیظ.
از نزدیک بر گونه‌هام بِدَم
و بعد
گلگونه‌ام را نفس بکش
با سندل و عود
رود
نوارهای باریک دود
همه از یک در و با یک نام 
خشنود
 ۳
شمیم از درخت داری
که سینه تمنای بلوط دارد و عناب
در تلاش
در هفت دایره
با چراغ و بادام و کتاب
چهل روز
«و عنده مفاتیح الغیب»   

عنایت روشن

شعرها

نیمی که مرده  بر شانه‌های تو

نیمی که مرده  بر شانه‌های تو

یلدا منتظری

گم کرده بودم

گم کرده بودم

مریم فرجی

کوه را با گلوله

کوه را با گلوله

دیار مردان‌بگی

لیوان چای منتظر بودم 

لیوان چای منتظر بودم 

معین صباغ‌مقدم