چه کشیدهست
چه بالا و بلند
وه چه انگشتانی!
*
دیدمش در شبِ خواب
دیدمش در رؤیا.
*
تو ندیدیاش قیامت میکرد –
زخمه بر ساز که میزد، میزد
من که حیران چنان پنجه و شست.
*
کاش میدیدمش اینگونه به بیداری نیز
تو ندیدیاش عزیز!
من که مبهوت چنان قوی، و رقص.