شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خانواده چه حسِّ خوبی داشت

خانواده چه حسِّ خوبی داشت
تویِ روزایِ توسری خورده
پوریای ولیِ این روزا
تویِ کوچه سکندری خورده

بتمن از روی بالکن افتاد
توی این ازدحامِ بی‌معنا
مرگِ قوی سفید رویِ سِن
رقصِ زیبای زن، شبِ اجرا

خنده ی تلخِ باستِر کیتون
حسِّ بوییدنِ گلی در ماه
کشتنِ غولِ آخرِ تِیکِن
سال‌ها گم شدن میان راه

زندگی یک قطارِ بی‌مقصد
کفش‌هایی که تا به تا بودند
خوابِ ماهیِ توی تنگِ بلور
صوت‌هایی که بی‌صدا بودند

عنکبوتی نشسته در مغزم
خانه‌ای که سیاه اَست، فروغ
چه قَدَر روزهام سرحال‌اند
روزهایی چه شادمانه، دروغ

ساعت ۸/۵بافلینی
ساعت ۵ عصر با لورکا
آخرت از تَهِ دلش می‌گفت
چه قَدَر دوست دارمت دنیا

محمد توکلی کوشا

تک نگاری

شعرها

سوسن شدی و سرو شدی نسترن شدی

سوسن شدی و سرو شدی نسترن شدی

احسان بدخشانی

تقویم پاییزی

تقویم پاییزی

بکتاش آبتین

آه ای غرور متصل به غم

آه ای غرور متصل به غم

احمد امیرخلیلی

در ساعات معینی از شبانه‌روز

در ساعات معینی از شبانه‌روز

مظاهر شهامت