شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

چگونه رهایت کردیم؟

چگونه رهایت کردیم؟
در آن شب سرد
پهلو به پهلوی مردگان
این خاک شور
که دریای چشممان را بلعید و نم پس نداد
از تو چه می‌خواست؟
ما در هیأت صدها اسب سیاه
از دشت گذشتیم
بی آن‌که بدانیم
چمن‌زار آغوش تو را
لگد مال می کنیم
کسی بازنگشت
در آن شب شوم
چراغی رخوت گورستان را
به لرزه نینداخت
و تو
چون هزاران شب پس از این
متلاشی شدی
تا مورچه‌ها
سلول‌های کوچکت را
به دورترین نقاط زمین ببرند
به ریشه‌ی چمن‌زارهای آرام
کسی نمی دانست
کوبیدن به این سنگ تیره
خواب تو را
تکان نخواهد داد
تو با عبور اسب‌ها از دشت
کنده شدی
و زمستان
از همان روز
مست بوی علف تازه شد.

سمیرا قطب

تک نگاری

دلم می‌سوزد

دلم می‌سوزد

شهریار وقفی‌پور

بوطیقای هزار و یک شعر

بوطیقای هزار و یک شعر

مهرنوش قربانعلی

شعرها

از گل های نبوییده

از گل های نبوییده

نصرت‌الله مسعودی

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

فاطمه شمس

سفرنامه

سفرنامه

عبدالعلی عظیمی

نسیان

نسیان

مهرداد کمالی دهقان