شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بی‌وزنی

خواب از سرم
نمی‌پرد
خوابم نمی‌برد
شب است و
روز
یک مشت آفتاب و
مشتی تاریکی
می‌روی
برمی‌گردی
صدای گامِ در خود گریخته
سنگین‌تر از سکوت
در انفرادی می‌پیچد
دوباره
هیچِ درهم شکسته
پیوسته می‌شود
چه روزگار مختصری!
نسیم بهار
رد سرانگشتش را
از شیشه‌ی گلخانه
پاک می‌کند.

بی وزنی
از انزوا
سنگین‌تر است.

عنایت سمیعی

شعرها

در سلام راه‌ها

در سلام راه‌ها

ربابه قصابان

آزارِ تازه

آزارِ تازه

محمدعلی بهمنی

گریه نکن بانو

گریه نکن بانو

بهمن مهرابی

ارغوان

ارغوان

هادی میرزانژاد موحد