شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

چشم تو ابتداي «تاريخ» و پلک تو مرزهاي «جغرافي»‌ست

چشم تو ابتداي «تاريخ» و پلک تو مرزهاي «جغرافي»‌ست
از ميان «علوم‌انساني»، درک اين دو براي من کافي‌است
هر زمان سرمه مي‌کشي بر چشم، موقع خواندن رباعي‌هاست!
هر زمان مو به شانه مي‌ريزي، لحظه‌ي ناب مثنوي-بافي‌ست!
چادر مشکي‌ات، هوالجبار؛ عطر تند تنت، هوالباقي؛
چال لبخند تو، هوالرزاق و لبِ قند تو هوالشافي‌ست
با خيالت قدم زدم در شهر، زير باران تند خاطره‌ها
با خيالت قدم زدن يکي از بهترين شيوه‌هاي علافي‌ست
نقطه،خط، نقطه، خط، دو تا چشمک؛ خط و نقطه، دو خط، خجالت تو
صحبت عاشقانه کوتاه است، صحبت عاشقان تلگرافي‌ست

سیدعلیرضا ذوالفقاری

شعرها

برای خداحافظی اومدم

برای خداحافظی اومدم

حامد ابراهیم پور

به موازاتِ دریا

به موازاتِ دریا

راد قنبری

کنارِ میدون شوشم،

کنارِ میدون شوشم،

سروش الهی

بر پیراهن بیمارستان

بر پیراهن بیمارستان

فرخنده حاجی زاده