شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

عجب تبسمِ زشتی! هراس را رو کن

عجب تبسمِ زشتی! هراس را رو کن
زمانِ کینه رسیده‌ست‌، داس را رو کن
مباد در جدلِ اهرمن مُجاب شوی
هر آنچه مَغلطه‌ی بی‌اساس را رو کن
برای ذهنِ کویری که خار دیده و بس
حدیثِ زنده به گوریِ یاس را رو کن
هنوز دار‌و‌ندارت خطوطِ تاریخ است
دوباره هستیِ یک آس‌و‌پاس را رو کن
پدر برای تو غیر از گناه جا نگذاشت
به خاکِ تیره بیافت! التماس را رو کن
لباس‌های پدر بود آنچه می‌دیدند
زمانِ بردنِ نامت پلاس را رو کن
درخت‌ها خلفِ دارهای دیروزند
تو دستِ جنگلِ حق ناشناس را رو کن
اگر چه آخرِ بازی‌ست‌، فکر بردن باش!
تمامِ ناشدنی‌های طاس را رو کن
هنوز در تنِ برنو گلوله‌ای باقی ست
حریف معرکه را برد؛ آس را رو کن

بابک دولتی

شعرها

لای گیسوان او بگرد، با چراغ‌قوه‌ای قوی

لای گیسوان او بگرد، با چراغ‌قوه‌ای قوی

حمید حسینیان

هر چکامه تیغی برای خودزنی

هر چکامه تیغی برای خودزنی

شهریار کوراوند

مزامیر غریزی

مزامیر غریزی

علی الفتی

جمهوری

جمهوری

لیلا ساتر