شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

یک تفنگ

یک تفنگ
دربسته ای پستی
به من رسیده است
در پاکتی دست‌نخورده
که نشان می‌دهد هزینه ی بالای این قتل
در مبدا پرداخت می‌شود
مامور پست قبل از آنکه زنده بمانم رفته است
و با یک تصمیم تنهایم گذاشته
با یک تفنگ
با یک کاغذ
بی نشانی پیشانی ام برگیرنده
باگلوله ای به کالیبر شانه‌ام
با یک کاغذ
با یک وصیتنامه ی ناطق
«بدان و اگاه باش
گلوله
اگر هم نمی‌خواست
نمی‌توانست تو را هدف نگیرد
صورتت گرد است
و چشم‌هایت وقتی باز می‌شوند
جذاب‌ترند
اما عزیزم
آنچه گلوله را جذب تو کرد
شلیک نبود
بیداری‌ات بود»

مجتبا هژبری

تک نگاری

شعرها

به جرم شانس نیاوردن

به جرم شانس نیاوردن

فرزین منصوری

دشنه‌ی ماه بر فراز درختان تالاب در خواب است

دشنه‌ی ماه بر فراز درختان تالاب در خواب است

محمود بهرامی

به پسر عموهایم گفتم نمی‌شود!

به پسر عموهایم گفتم نمی‌شود!

زینب حسن پور

از این فلات بلا بی‌هوا گذار نکن

از این فلات بلا بی‌هوا گذار نکن

مجید عزیزی