من با تمام دخترانی که در خواب دیدی فرق دارم نه؟
یکباره از آنها پریدی و تا من رسیدی فرق دارم نه؟
اما من از سرکوب لبریزم، در لابهلای خستگیهایت...
من با تمام دردهایی که قبلاً کشیدی فرق دارم نه؟
دیدی تنم رنگ کبودیهاست، سبز و سیاه و سرخ تکراری
من با تمام پیرهنهایی که میخریدی فرق دارم نه؟
پشتِسرم یک کوچه بیزاری؛ پشتِسرم یک شهر بیرحمی
من با تمام فحشهایی که هی میشنیدی فرق دارم نه؟
من میروم با مصرع آخر، محکمترش کن روسریام را
عطر مرا هم باد خواهد برد با نا امیدی فرق دارم نه؟