شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در سلام راه‌ها

در سلام راه‌ها
عبور از هیچستانی
 که می‌دانیم عبور نیست
هیچ در هیچ 
دست‌ها، به اقدام، دست می‌برند 
و همراهی، واژه مبهمی می‌شود
 در تاریکی روز 
و دست‌ها چه بی‌نورند در یکی‌شدن 
همین دور و برهاست 
که ماشین‌ها به‌سرعت می‌گذرند از بالای سرمان
زودتر می‌رسند به درد 
 تند‌تر می‌رسیم به تنهاییِ دوباره
ماشین‌ها گم می‌شوند 
درخت‌ها هم
ما در خود گم می‌شویم 
و ترانه‌ها هم 
پل‌ها هر گز بی‌عبور نمی‌مانند 
حتی آسمان
 ما را از ذهن خود پاک می‌کند 
و خورشید همچنان می‌درخشد

ربابه قصابان

تک نگاری

شعرها

در برهنگی بلندترین شب سال

در برهنگی بلندترین شب سال

مهتاب موسوی

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

شیوه عبدالهی

تراپی

تراپی

شقایق شاهرودی‌زاده

نیمی که مرده  بر شانه‌های تو

نیمی که مرده  بر شانه‌های تو

یلدا منتظری