شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در سلام راه‌ها

در سلام راه‌ها
عبور از هیچستانی
 که می‌دانیم عبور نیست
هیچ در هیچ 
دست‌ها، به اقدام، دست می‌برند 
و همراهی، واژه مبهمی می‌شود
 در تاریکی روز 
و دست‌ها چه بی‌نورند در یکی‌شدن 
همین دور و برهاست 
که ماشین‌ها به‌سرعت می‌گذرند از بالای سرمان
زودتر می‌رسند به درد 
 تند‌تر می‌رسیم به تنهاییِ دوباره
ماشین‌ها گم می‌شوند 
درخت‌ها هم
ما در خود گم می‌شویم 
و ترانه‌ها هم 
پل‌ها هر گز بی‌عبور نمی‌مانند 
حتی آسمان
 ما را از ذهن خود پاک می‌کند 
و خورشید همچنان می‌درخشد

ربابه قصابان

شعرها

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

تمنا مهرزاد

بر صبحِ تو نفس بیاویزم

بر صبحِ تو نفس بیاویزم

صوفیا آهنکوب

نه با تو زندگى از حال و روز زارش گفت

نه با تو زندگى از حال و روز زارش گفت

مهدی فرجی

می‌گذارم تخت به خواب بعد‌از‌ظهرش ادامه دهد

می‌گذارم تخت به خواب بعد‌از‌ظهرش ادامه دهد

نسرین بشردوست