شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در سلام راه‌ها

در سلام راه‌ها
عبور از هیچستانی
 که می‌دانیم عبور نیست
هیچ در هیچ 
دست‌ها، به اقدام، دست می‌برند 
و همراهی، واژه مبهمی می‌شود
 در تاریکی روز 
و دست‌ها چه بی‌نورند در یکی‌شدن 
همین دور و برهاست 
که ماشین‌ها به‌سرعت می‌گذرند از بالای سرمان
زودتر می‌رسند به درد 
 تند‌تر می‌رسیم به تنهاییِ دوباره
ماشین‌ها گم می‌شوند 
درخت‌ها هم
ما در خود گم می‌شویم 
و ترانه‌ها هم 
پل‌ها هر گز بی‌عبور نمی‌مانند 
حتی آسمان
 ما را از ذهن خود پاک می‌کند 
و خورشید همچنان می‌درخشد

ربابه قصابان

تک نگاری

شعرها

تیمارستان

تیمارستان

ستار جانعلی‌­پور

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

زری قهار ترس

خلیج

خلیج

امین رجبیان

 ساکن یک جهان آواره

ساکن یک جهان آواره

فاطمه شمس