کتاب ها

Books

اشعار

poetry

صوت ها

audios

ویدئوها

videos

بیوگرافی

متولد ۱۳۶۸، فارسان.

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم
از هر طرف نگاه بیندازی، خالی‌ست نیمه‌ی پر لیوانم
حالت/گرفته است هوایم را، بغضت/گرفته است صدایم را
سوزانده تا کجای کجایم را دردش کشیده است به دندانم؟!
کابوس سر کشیده به بیداری، تلفیق خودخوری و خود آزاری
یک مشت زخم تازه‌ی تکراری، اثبات می‌کنند که سگ جانم
از ترس هرچه هست خطر کردن، با دست روی دست خطر کردن
در نقشه‌ی شکست خطر کردن، تن می‌دهم به هرچه بترسانم
نیمیم: خالی از همه‌چی مُشتم، تکرار خنجری‌ست که در پشتم
نیمیم: کودکی - که مرا کُشت - ام، سر را کدام سمت بچرخانم؟
چیزی نبوده‌ام که همان باشم، گندیده ام که در جریان باشم
تا بار روی دوش جهان باشم، دنبال چند لقمه ی بی نانم!
سر/خورده ایم توسری از دنیا، باید گذشت سرسری از دنیا
تصویر شرم آوری از دنیا، مانده ست کنج ذهن پریشانم
بُرجِ به خون نشسته‌ی نفرینی مجری بدبیاری تضمینی
یک چشمه از جهنم تمرینی، بیرون زده ست از دل زندانم
جان می‌کنیم و راه به جایی نیست، در مرگ هم هوای رهایی نیست
انگار هیییچوقت خدایی نیست، شک جاری است در رگ ایمانم

محمود صالحی‌فارسانی