شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شاید

آن‌جا اگر‌ بمیرد، تنم
پیراهنت چگونه نپوسد
این‌جا

از این پوست کشیده بر‌ بیداری
که نه خمیازه می‌کشد 
نه می‌آید دیگر کشِ    بی‌جا

از تفاهم دو لبه
که روی هم آورده درد را
در دو سوی مرز
سوءتفاهم دو لب
لبِ لب‌پر
که طعم خون دارد و
سویِ سوزش و درد

آن‌جا‌
اگر مرده باشم،
و از شیار سینه‌ام
چکیده باشد قطره‌ای شفاف
آن‌دم که‌ نور را حتی
در چکانه‌های شعف
شکست می‌دهم
در دوچاله‌ی دستانم
خلئی دارم
          که شاید پریدن است.

مهدی مهدوی

شعرها

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

«من چرا به دنیا آمدم؟»

«من چرا به دنیا آمدم؟»

احمدرضا احمدی

زیبای همیشه غمگین

زیبای همیشه غمگین

سابیر هاکا

به جرم شانس نیاوردن

به جرم شانس نیاوردن

فرزین منصوری