شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

با زخم ِ باز

بازی ست با چند زخم ِ باز
دختری دارد ویولن می زند
میان ِ این همه شلوغی
مردی دارد از اضطراب ِ خراسان می گوید
و از تاریکی ِ فردیس
صدای چند فصل ِ ویوالدی می آید
و با بوی باروت قاطی می شود

خطوطم از غارهای باستانی   نا آرام است
نامم کمی دستکاری شده با زخم های باز
امروز هم باید به حاشیه هایم توجه کنی
یار و دیارم ابدی ست
خاک و خُلم هنوز مشتری داره
یار در اعضایم نفوذ می کند تمام ِ وقت
دیارم برای تماس و تقلا مناسب است
نامم را بر کتیبه ها بیاور تا خواندنی باشم
آرایشم را تصویر کُن دوباره
و خطوطم را بر دست‌هایت بگذار
که پُر برکت‌اند
زخم‌های باز
بد جوری به من چسبیده‌اند
بازی‌ست در حاشیه‌ها
و طعم ِ گناه بر خاک و سنگ می‌ریزد
وقفه ندارد  رابطه
و ممنوع نیست این رابطه
کلمات و صدای ویولن   دل باخته گی می آورند
هنوز پای بند ِ قرارم در فردیس هستم
آغشته به گریبان ِچاکت  در خراسان می شوم

در این هوا   بازی‌ست
باز هم با زخم‌ها در اعضای خاص
و تاریکی با اضطراب و باروت
ذکر ِ گمراهی و سر گشته گی می کنم

اصلن هم ناز پرورده نیست.

حسین فرخی

تک نگاری

نقش کتیبه ها

نقش کتیبه ها

ساتیار فرج زاده

شعرها

اغوش نخل ها

اغوش نخل ها

میترا اکرمی

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

کلایه

کلایه

حامد بشارتی

چقدر باید پرنده شد

چقدر باید پرنده شد

سیدعلی صالحی

ویدئو