شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

   پرشدم و تهی 
   بر لب معنی
 
 ...

چندان سنگین نشسته‌ام
بر سنگ
که به غارت بردند راهزنان
از زهدان زنی...

زمهریر
فراتر از مهر
نقر می‌کند مهرگیاه را
در ریشه‌ی صبح
...

یک مشت رخسار برداشته از آب
آینه بشارتی در کف
ایستاده بر مد
که ماه مرطوب،...

بهانه‌ی طوفان
خرابی این شیشه‌ی مست است
هنگام که مس خاک می‌پوشد

بادهای گرم
یک گله فیل وحشی را  در چشم‌هایت گم می‌کند
و...

این پیراهن دریده
که اعتماد خلیفه است و
آب برگشته از سرازیری
بانو را به...

تک نگاری

شعرها

با اندوهی تلخ‌تر از شراب

با اندوهی تلخ‌تر از شراب

سید حامد معراجی

تو تمام رفتگان منی

تو تمام رفتگان منی

فرناز فرازمند

معنای هر کدام

معنای هر کدام

شاهین شیرزادی

و لبت دستش نمی‌رسد به من

و لبت دستش نمی‌رسد به من

علیرضا خسروانی