شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

اسب سپید آب

به اندازه‌ی عرض خیابان هم
دوستم نداشتی
در آن‌سوی پیاده‌رو
دست‌هایت را
تکان دادی/ باروت شدی
شعله‌کشان در تمامی رگ‌هایم
خیابان شدی
با من آمدی
چه کوتاه و چه بلند
سنت‌شکنی  می‌کردی
اگر
بوسه‌ای می‌دادی
در شلوغ ترین میدانی
که اسب سپید آب
شیهه می‌کشید
زیر دست‌و‌پای عابران
از کدام بیمارستان به خانه می‌رفتم.

مسعود زندی

تک نگاری

شعرها

باد ديوانه‌وار می‌چرخد، روي دلواپسیِ شب‌بوها

باد ديوانه‌وار می‌چرخد، روي دلواپسیِ شب‌بوها

فریبا حیدری

می‌آیی 

می‌آیی 

م. مؤید

پرنده‌ی کوچك!

پرنده‌ی کوچك!

اقبال معتضدی

کولی

کولی

مهشید رستمی