شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در خطبه‌ی بی‌نقطه‌ی کویر

در خطبه‌ی بی‌نقطه‌ی کویر
این‌همه
رَمل
چه می‌گویند؟

2
حرکت می‌دهم نور را در تنم
نرمه بادی
بر پوستم می‌وزد،
                         یادها،
ابری سفید
بر پیشانی قلبم
خنک می‌کند نخستین علفِ زال را بر سینه‌ام
که پا سفت کرده بر روانی شن‌ها
و ریشه می‌دواند در
                         نفسی حق

ای صاحب
دو لب مبارک
مقدر است
اگرچه 
بر کویر تغییر
تو اما آن سنتی
که نمی‌پذیرد تبدیل.
3
من ماهی کویر بودم و
شنا
در هرم تنش می‌کردم

و آب از دهانم می‌خورد آن نهنگ عظیم
که صداش 
جفتی نداشت

4
به من 
که از کابوس آب‌ها برخاسته‌ام
بگو
پر در کدام آسمان براق سوزاندی
ای گبر شعله‌باخته
ای بی‌تبار و ایل
که جهان از آواز پر خالی‌ست؟

فریاد ناصری

شعرها

...  دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

... دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

فرحناز عباسی

بر شانه‌ى تو صبح سحر برنخاستن

بر شانه‌ى تو صبح سحر برنخاستن

مهدی فرجی

 من چندمین قربانیِ این نسل غمگینم؟

 من چندمین قربانیِ این نسل غمگینم؟

محمود صالحی‌فارسانی

موعد ظفر بر زندگان است

موعد ظفر بر زندگان است

علیرضا جهانشاهی