شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

راویِ سایه‌های ناتمام

می‌خواست رئیس‌جمهورِ محبوبِ سرزمینِ سووَشون شود،
متوجه نشدم چرا نشد!

می‌خواست
ملک‌الشعرایِ مردمِ نگون‌بختِ فلک‌زده شود،
متوجه نشدم چرا نشد!

می‌خواست
بنده‌ی صبور و سربه‌راه و خرسندِ خداوند شود،
متوجه نشدم چرا نشد!

تا یک روز برخاست و گفت:
به تخمه‌ی‌ گلِ آفتابگردان که نمک نزنید،
نمک به تخمه‌ی‌‌ گلِ آفتابگردان نزده‌اید.
پس بازی را به‌هم زد
و بی‌هیچ برهانِ موجهی مردم را تنها گذاشت
رفت رو به رمه‌ی گوسفندانِ غمگین گفت:
چوپان... چوپان... من چوپانم،
شما آیا چوپان نمی‌خواهید؟!

سیدعلی صالحی

شعرها

لی لی در سرزمین رقص

لی لی در سرزمین رقص

امیر خان پرور

برمانم ازین چریدنِ امن

برمانم ازین چریدنِ امن

راضیه بهرامی‌خشنود

از ما دو نفر

از ما دو نفر

سعدی گل‌بیانی

باد ديوانه‌وار می‌چرخد، روي دلواپسیِ شب‌بوها

باد ديوانه‌وار می‌چرخد، روي دلواپسیِ شب‌بوها

فریبا حیدری