نازنینان من!
از آن تن به ارواح شیرین این کاج زن
آفرین!
شنیدن و دیدن
اما شما حرفی بزن
هستند صداهای سرقتی
و سایههای قیمتی
و هستند
کموبیش دیروزی که قوسو قزح شد
و انسان از قرار آن دو «مانی» در اهواز:
- دیدی تو بلعیدن شترمرغ جواهر را
ندیدی آیا هیچکس آزارش را شنید
خنگ بت یا سرخ بت
- این است سزای آنکس که در تابستان با اژدها شراب بخواهد نیوشید *
دلم را در آخرین باران شکستم
یعنی بسا سکه ها جرینگجرینگ
دل دلین به که نه دل گلین **
فقط همین !
* از شعری منسوب به حلاج با اندکی تغییر
** سخنی از بایزید با کمی تغییر