شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

و لبت دستش نمی‌رسد به من

و لبت دستش نمی‌رسد به من
که سبابه‌ای هستم امروز     بی‌اثر
و لبت که می‌گریخت از لمس
بیرون آمده از پستو       امروز 
حالا که پاک شده       حافظه‌ی آسیاب از آب
و جز جیرجیرِ لولاها
ترانه‌ای ندارد برای آبادی...
و چشمت
که می‌تابید به ماه
منعکس می‌شد آن‌روزها      ایوان به ایوان
من هم این دو کاسه را لبریز کردم
از تو
که آن زمان آیین بودی
و سحرها
ادایت می‌کردیم       من و مادرم
او با سجاده‌ی سبزی، سوغات نجف
من
از پشتِ مانیتور
ای فریضه
که می‌گریزی از لمس
از لب       از پیشانی
لبت دستش نمی‌رسد به من     امروز
که ت‍َرَکی هستم       که برداشته شده‌ام
وسط رودی که 
خاطره‌ها دارد با باد
با ابر      با مرغابی..

علیرضا خسروانی

شعرها

به موازاتِ دریا

به موازاتِ دریا

راد قنبری

 من چندمین قربانیِ این نسل غمگینم؟

 من چندمین قربانیِ این نسل غمگینم؟

محمود صالحی‌فارسانی

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

مجتبی هژبری

بریده در هیجان نامحدود پا بریده‌تر موهایی بود

بریده در هیجان نامحدود پا بریده‌تر موهایی بود

جلیل الیاسی