اما ما
همه
(حتی او هم
گردن گرفته به نقش ستاره در پایکوبی دستهجمعی
و تو
پیچیده ای موهای بلندت را
به راههای پیچیده در هوای پیچک)
کمی
بیشتر از بسیار باز هم حتی
خبر جمله « من یک فرهیخته هستم» هستیم
هستیم و پیش از ایستادن قطار
به آن کلاغ مشهور در ایستگاه مترو
خیره نگاه میکنیم
و از اینکه از باران خیس نمیشویم
فعلاً جنگهای بیرون از پلههای برقی به ما ربطی ندارد
از دسیسهی صاعقه و کلماتِ دو پهلو دور هستیم
سانسور هنوز بعضی کلمات را از ما نگرفته
و ماه و پرنده اغوایمان نمیکند
و داس زنگزده اصلاً مهم نیست از کدام قاچ آسمان
آویزان بماند یا نه
و...
به صف ایستادهایم
و تا قطار بیاید
تا بیاید
یا حتی نه
از خبر جمله «من یک فرهیخته هستم»
کیف میکنیم
گیریم که
صدای کودک آدامسفروش اضافی است.