اضافه نشدی از به مقدار هیچ عدد
با دستهایت
با چشمها و پاهای بیقرار
و با چند کبوتر سفید با لفظ کبود از انقلاب درخت و علف
به کجای تنم حلقه میشوی به مثابهی خاطرهی دیوار؟
که مردی در خیابان ببیند سکندری بخورد
که زنی گیسو بپراکند به شب و حسود شود
که باد ماه را با خود ببرد
که تماشا کند
که بنوازد تار به تار؟
که فرو کند در جابهجای حفره های در وسعتش؟
در اضافه نشدی از به مقدار هیچ عدد تو
اما
کشتیها می آیند و سوت میکشند
کشتیها میروند و سوت می کشند
و همچنان
انارهای زیادی بر بزاق دریاها میترکد
بگو
به کجای تنم حلقه میشوی مانند دستان گشوده کلمههای وسیع؟
شمارش سایهها در خط دقیق خیابان
حفرهی تاریک دهانهای آویزان به استخوان
و در این میان
پرسهی معانی اصیل و عتیقه با خاشاکی در میان زخم
مگر اینگونه نبوده
هموارهی عرض زمین
از ثبات رؤیای سنگی برمیگشت
که سالها برگرد محور خطی باریک گشته بود؟
بیا
بیا
بیا عدد شوم اضافه به افراشتگی استخوانهای بسیار
و کم نشویم از فصل رسیدن چند زردآلو