شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مرگِ تدریجی یک اتاق

ناخن به چراغ
دندان به دیوار
پوست به استخوان

لجم گرفته است
از رودخانه‌ای 
که به هزار سنگینی
مثله‌کردم  و
به روشنایی اتاق کشاندم
که ماهی‌هایش همه
سبک و ‌بی‌هدف بودند
با چشم‌های باز
با دست‌های بسته

دندان به چراغ
ناخن به دیوار
گلایه از بغض

می‌چرخم دور خودم
خودم دور من می‌چرخد
دیوار، چراغ، پنجره
پنجره، چراغ، دیوار
دیوار... دیوار... دیوار...
حباب‌های رسیده به سقف
نمی‌ترکند
ماهی‌های تشنه
خفه می‌شوند...
صدای اخبار طغیان می‌کند:
«همه‌چیز خوب است
همه‌چیز تحت کنترل است»
دیگر دراز می‌کشم
انگار تنم پناه گرفته باشد
در پیراهنی معلق
مچاله می‌شوم
فلس‌ها از ساق‌هایم بالا‌می‌روند
آب از گوشه‌ی چشم‌هایم  پایین می‌آید
چراغ  
 به صبح ِ نیامده،
قافله را‌...
دندان به دهان شکسته
خونابه را...
استخوان از پوست رد می‌شود
من 
دَلَمه‌های زیر ناخن‌هایم را
می‌جوم  و فرو‌می‌روم
حق با شما بود آقایان!
همه‌چیز خوب است
همه‌چیز
تحتِ
کنترل است...

مائده امینی

شعرها

معنای هر کدام

معنای هر کدام

شاهین شیرزادی

به پسر عموهایم گفتم نمی‌شود!

به پسر عموهایم گفتم نمی‌شود!

زینب حسن پور

شانم داوەتە بەر خۆر و

شانم داوەتە بەر خۆر و

میلاد امان الهی

به چه چیز جهان دلم خوش بود؟

به چه چیز جهان دلم خوش بود؟

شهرام میرزایی