و لحن آب انگار
خواب مردهای را در خویش،حل کرده است
که کلام پریشانش را
در ریشهی گیاه میگستراند
به شیوهی خاموش سنگها در کف و
اعلام حضور پری سوخته
در دهان گرداب
چگونه نسیانش شکل میگیرد در اشیاء
و گویش چکاوک آرام میخرامد
در تحلیل سکوت
اینجا جاذبهی جنون هست و
سردرگمی کلافی
که برمیگردد
به اجداد آب