شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

به آغوشت کشیدم تا بفهمی صبر یعنی چه

به آغوشت کشیدم تا بفهمی صبر یعنی چه
تمام لحظه‌ها را در فشار قبر یعنی چه
به آغوشت کشیدم غیر را انکارتر کردم 
درست آن موقع فهمیدم مرام گبر یعنی چه
به آغوشت کشاندم بندی از قانون عشقم را
که تا از سر بخوانی اختیار و جبر یعنی چه
همیشه دنده‌هایم را قفس می‌ساختم تا تو
بفهمی ماندنِ در یک قفس با ببر یعنی چه
تو سرگردان نبودی مثل من در کنج این دنیا
چه می‌دانی سکوتِ زخمی یک ابر یعنی چه
چه می‌دانی تو وقتی در کسی آهسته می‌میری
و درک تازه‌ای از زندگی در قبر یعنی چه

محسن حسینی

تک نگاری

شعرها

یا زخم زبان بر سر قلبم نگذارید 

یا زخم زبان بر سر قلبم نگذارید 

علیرضا میرزاخانی

و آینده‌ام را درخت کرده‌ا‌‌ند

و آینده‌ام را درخت کرده‌ا‌‌ند

شاهنده سبحانی

سگ جان

سگ جان

کوروش جوان‌روح

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

بابک دولتی