شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مونولوگ

شب‌ها 
تا صبح دوچرخه می‌رانی
یک‌نفس پا می‌زنی 
و دنیا را می‌گردی 
دیوانه‌ی دوچرخه‌سواری بودی 
یادت نیست 
برای سوار شدن بر دوچرخه‌ای قراضه 
که در گوشه‌ی حیاط افتاده بود 
و رفتن تا سرِ کوچه 
گریه‌ات بند نمی‌آمد 
به دَرَک اسفل که در این سی سال 
قدم از قدم برنداشته‌ای 
راه نرفته‌ای 
عوضش شب‌ها 
در جاده‌هایی که به خانه‌ی هومر می‌رسند 
دل‌دل‌زنان دوچرخه می‌رانی... 

واهه آرمن

تک نگاری

شعرها

تیمارستان

تیمارستان

ستار جانعلی‌­پور

بمب

بمب

بکتاش آبتین

و آینده‌ام را درخت کرده‌ا‌‌ند

و آینده‌ام را درخت کرده‌ا‌‌ند

شاهنده سبحانی

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

شیوه عبدالهی

ویدئو