به حافظ موسوي و رستوران ژاپنياش
به جاي دوري نميبرم شما را
به رستوراني همين نزديكي
با غذاهاي دريايي
و شما ميپرسيد
حتماً دريا همين نزديكي است
و ماهيهاي لب بشقاب
گواهي ميدهند
كه همينطور هست يا نيست...
و يا شايد گارسون
به شكل مرموزي از اين سؤال طفره رود
و بپرسد
سالاد چه ميل داريد؟
هميشه باران را به اينجا مي آورد
آنكه غايب است
و جاي زيادي نميگيرد
- فقط گوشهاي -
و شما نميدانيد
وقتي ميآيد
آيا مزاحم واژههای شما میشود
يا چند قدم آنطرفتر
مثل هميشه خيره میشود
به گمشدهاي
كه عكسهاي او بر ديوار است...
حتماً دريا همين نزديكي است
و ماهيها ميدانند
و گارسون شايد...
به جاي دوري نميبرم شما
به رستوراني همين نزديكي
و شما ميپرسيد
حتماً دريا همين نزديكي است
و من مي گويم:
روي نقشهي ديواري اينجا
اما مواظب باشيد
نقشه را تكان ندهيد
پرندهها را از خواب بيدار ميكنيد
و ما كه در اين نقطه هستيم
از نقشه
پايين ميافتيم ...