شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

باران‌های فولادی 

چرا آه نکشم برای سطری از یک قرن 
آهی از دل باران‌های فولادی 
که بافت‌های اتمی‌شان را در روح استخوانی‌مان حک می‌کردند 
هر سال گردابی‌ست برای ذخیره‌ی گردابی دیگر 
چرا آه نکشم 
و الیافی از حرارتش نسازم 
نگویم هذیان عشق 
خلأ بینمان را ژرف‌تر می‌کند
شاید فاصله‌ها 
گرم‌ترمان کند 
در حریم فاصله آه می‌کشم 
و انسانی که در چشم‌هایم خیره می‌شود 
برای جغرافیایی که از  بوسه‌های ممنوع و تخیل صلح 
شکل می‌گیرد.
 

خسرو بنایی

شعرها

دشت را  به تمامی فریاد شدم 

دشت را  به تمامی فریاد شدم 

هوشنگ رئوف

 قدیمی‌ها به عاشق‌پیشه، خاطرخواه می‌گویند

قدیمی‌ها به عاشق‌پیشه، خاطرخواه می‌گویند

آیدا دانشمندی

دوایین نامه

دوایین نامه

اسماعیل عظمی

نقابی از خوشبختی

نقابی از خوشبختی

احمدرضا احمدی

ویدئو

خیمه شب باز

خیمه شب باز

سعدی گل‌بیانی