شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

باران‌های فولادی 

چرا آه نکشم برای سطری از یک قرن 
آهی از دل باران‌های فولادی 
که بافت‌های اتمی‌شان را در روح استخوانی‌مان حک می‌کردند 
هر سال گردابی‌ست برای ذخیره‌ی گردابی دیگر 
چرا آه نکشم 
و الیافی از حرارتش نسازم 
نگویم هذیان عشق 
خلأ بینمان را ژرف‌تر می‌کند
شاید فاصله‌ها 
گرم‌ترمان کند 
در حریم فاصله آه می‌کشم 
و انسانی که در چشم‌هایم خیره می‌شود 
برای جغرافیایی که از  بوسه‌های ممنوع و تخیل صلح 
شکل می‌گیرد.
 

خسرو بنایی

شعرها

امشب هر چه باران ببارد برای من است

امشب هر چه باران ببارد برای من است

سابیر هاکا

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

زری قهار ترس

من بغض یک عروسک تنهایم

من بغض یک عروسک تنهایم

سیده تکتم حسینی

دو شعر از سیده تکتم حسینی

دو شعر از سیده تکتم حسینی

سیده تکتم حسینی