شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

آفتاب

آفتاب
کلافی از کلاغ‌های درهم است
با قار‌قار هر روزه‌اش
تا صبح بی‌دلیل
بر مهتابی خانه بتابد.
آفتاب 
زرد اجبار است.
آفتاب
صبح دمیده انکار است
بر سفره‌ی تابستان.
من آویخته‌ام
از بند رگ‌هایم آویخته‌ام
رو در روی پنجره‌ای گشوده
به دیوار همسایه.
تیغت را بزن
چه فرقی می‌کند
حمام فین کاشان
حمام فین تهران
حمام فین همدان

آرمان اسدی

تک نگاری

بر بام گردباد

بر بام گردباد

مهدی خطیبی

دلم می‌سوزد

دلم می‌سوزد

شهریار وقفی‌پور

شعرها

گم کرده بودم

گم کرده بودم

مریم فرجی

سربازها رفتند

سربازها رفتند

وجیهه نوزادی

گل مشکیجه

گل مشکیجه

مجتبی دهقان

اینم از روزگار ما گاوا 

اینم از روزگار ما گاوا 

لیلا ساتر

ویدئو