شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

این نامه را برای  خودم می‌نویسم 

این نامه را برای  خودم می‌نویسم 
برای تکه‌های خودم 
یا ابدالآبادم 
انگشت‌هایم را جاگذاشته‌ام روی پوست تنت 
یا «باد»م  پراکنده‌ام زخم‌هایم را در این سرزمین 
سهمی برای تو بودم
که نبودی 
سهمی برای خاک که برادر من بود 
و دو فنجان برای همه‌ی عصرهایی که  نمی‌توانستم جلودارِ چشم‌های  قهوه‌ایی خودم باشم 
ـ با من حرف بزن 
بگو راهزنان خراسان  به آن پیر زمین‌گیر چه گفتند 
می‌خواهم گریه کنم 
به خوابم بیا 
تکه‌هایم را پس بیاور
می‌خواهم گریه کنم 
یا «ابد» منم و  پیراهن 
منم  و دو فنجان 
و دردی سیاه و سفید 
که می‌پیچد توی تنم 
و شقیقه‌هایم 
مثل دو فرشته‌ی کوچک بال‌بال می‌زنند 
تا ببوسی‌شان!
 

ناهید عرجونی

تک نگاری

قربانی نبوغ

قربانی نبوغ

رضا حیرانی

حصر خانگی

حصر خانگی

علی باباچاهی

شعرها

سیمای تاکستان‌ها

سیمای تاکستان‌ها

غلامحسین چهکندی‌نژاد

  شهر را تکه‌ای چشم‌هات  خفه می‌کند در شعر

 شهر را تکه‌ای چشم‌هات  خفه می‌کند در شعر

بهراد باغبانی نیک

مادر

مادر

حسن بهرامی

گزارش یک جشن

گزارش یک جشن

ستار جانعلی‌­پور