شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تو بادی

تو بادی، من تو را در جاده‌ای  بی ردِپا دیدم
تو مستوری، تو را با چشم‌های بوعلا دیدم
تو را در خرقه‌های توبه‌توی صوفیان جُستم
ولی در خنده‌های غنچه‌ای  یک‌لاقبا دیدم
میان شعرها، از بلخ تا قونیه با یک شمع
تو را در هق‌هق بی‌وقفه‌ی پروانه‌ها دیدم
سکوتت را،  صدایت را،  نگاه آشنایت را
نمی‌دانم کجا حتی،   نمی‌دانم کجا دیدم...
فروغ چشم من وقتی نگاهی تازه‌تر می‌خواست
تو را سهراب! نیما! شاملو! احمدرضا! دیدم...
زمان مثل طلسمی دود شد در گوشه‌ی قلبم
به‌جای تو زمین خوردم، به‌جای تو بلا دیدم...
غمت بر چشم‌هایم پرده‌ای  از اشک می‌انداخت
خیالت را بدون پرده در این سینما دیدم
درست آن لحظه که دنیای من غرق سیاهی بود
نمی‌دانی چه‌ها دیدم زمانی که تو را دیدم...

فاطمه سوقندی

شعرها

تاریکی اشاره می کند: «تو»

تاریکی اشاره می کند: «تو»

نادره جلادت

سی و پنجمین تیغ توی تنم

سی و پنجمین تیغ توی تنم

اندیشه فولادوند

رنج

رنج

علی زیودار

به پات هر چه مکافات می‌کشم کافی است 

به پات هر چه مکافات می‌کشم کافی است 

لیلا ساتر

ویدئو